شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش

شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوششوش-شوش-شوش

شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش

شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوش-شوششوش-شوش-شوش

چغازنبیل

زیگورات (چغازنبیل)
در 45 کیلومتری جنوب شرقی شهر شوش یکی از اعجاب انگیزترین آثار باستانی جهان متعلق به 3200 سال پیش مشهور به زیگورات چغازنبیل قرار دارد. چغازنبیل به ساختمان طبقاتی معبد ایلامیان که توسط «اونتاش گال» پادشاه این قوم در سال 1250 قبل از میلاد ساخته شد، اطلاق می شود. این بنا با ابعاد 105×105 متر و ارتفاع 53 متر از بزرگترین زیگورات های جهان محسوب می شود.
عملیات باستان شناسی در این بنا از حدود سال 1325 خورشیدی آغاز گردید و تا سال 1341 ادامه داشت. چغازنبیل به بنای زیگورات محدود نمی شود بلکه مشتمل به حصاری است که با وسعت 800×1200 متر حول یک مجموعه گرد آمده است. محوطه مقدس چغازنبیل از طریق هفت دروازه با محیط اطراف ارتباط دارد. در درون این مجموعه سه معبد با حیاط های سنگ فرش و انبارهای متعدد آلات و ادوات جنگی قرار دارد.


جهت بدست آوردن اطلاعات کامل و دقیق در مورد زیگورات چعازنبیل به وب سایت پروژه چغازنبیل
www.Choghazanbil.ir   مراجعه نمایید .

سکنه ی شوش در ایران باستان

سکنه ی شوش در ایران باستان
 

مردمان شوش ایران باستان – طبق نظر کواترفاژ حامی نوع سیاه پوست که در کیونجیک دیده می شود نماینده عناصر اصلی و بدوی شوش است که ساکنین ان شاید مخلوطی از کوچیت و سیاهپوست بوده اند. معلوم نیست که آیا همین قوم بودند که نوع بودای سیاهپوست را به هندوستان آوردند یا نه؟مردم شوش مملکت خود را انزان – سوسونکا می نامیدند و قبائل مختلف زیر را به طور مشخص می شناختند. استرابون و مورخین اسکندر نیز بین سوزیانا یا سوسیس که در دشت واقع بود و کوهستان و جبال کسیا و پاراتاکین و مردیا و الیمائیس و اوکسیا فرق قائل می شدند.

کتاب «عزرا» نیز بین شوشنکیان یا ساکنین دشت اطراف شوش و عیلامیان یا ساکنین نواحی کوهستانی فرق می گذارد.

در زمان تسلط ایرانیان این ایالت «اواجا» (خوآجا) شناخته می شود و بالاخره در قرون وسطی خوزستان یا مملکت خوزها یا «هوزها» نامیده می شد.

قدیمی ترین نقوش برجسته اشکال مردم نژاد سیاهپوست مکرر دیده می شود و به خصوص در مورد تخته سنگ معروف «نارامسین» دیده می شود که پادشاه از نوع نژاد سامی بوده و رهبر گروهی مرده سیاهپوست است که به فتح و پیروزی نائل شده اند. «هنری فیلد» چندین سال قبل در طی سفرهای خود با کمال تعجب مشاهده کرده که مردم بشاگرد و سرحد که نواحی کوهستانی و دور دست مرزی بلوچستان ایران است دارای چهره بسیار تاریک هستند. علت، شاید آن باشد که تمام این ناحیه در اصل در اشغال مردم سیاهپوست آناریاکوی یا غیر آریان بود که در کلیه نواحی ساحلی خلیج فارس تا هندوستان وجود داشتند و اولاد آنها در آن نواحی باقی مانده اند «هال» معتقد است که مردم سیاهپوست عیلام و سومر از این نژاد هستند و به عقیده «هنری فیلد» این صحیح ترین نظریه ای است که درباره ی این مسئله بسیار مشکل می توان قبول کرد.

شوش؛ پایتخت و مرکز سیاسی و اداری

شوش؛ پایتخت و مرکز سیاسی و اداری
 

آنچه مسلم است شوش برای شاهنشاهی هخامنشیان مانند مرکزیت بابل نبود ولی محل آن از همدان، پاسارگاد و یا تخت جمشید بهتر بود، و به سرزمین پارسیان نیز نزدیک بود. از شوش یک جاده ی آسانی تقریباً به سوی غرب از میان جلگه ی پهن به بابل می رسید. یک راه باریکی به سوی شمال مشرف به بلندی های «کواسپس» از میان سرزمین «اوکسی ها» که اغلب مستقل بودند به همدان می رفت. در تابستان راه باریک دیگری به سوی جنوب غربی به تخت جمشید و پاسارگاد می رسید و از روی کوه های بلند می گذشت. بخش مهمی از ثروت شوش از دادوستد با خلیج فارس می آمد، که در آن زمان بسیار بیش از امروز به خلیج فارس نزدیک بود. در سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد، چهار رودخانه ی بزرگ این ناحیه یعنی دجله، فرات، کواسپس، و اولیوس، مانند امروزه به شط العرب و سپس به خلیج فارس نمی ریخت بلکه به یک دریاچه ی مردابی بالتر در شمال غربی می ریخت که از جزیره های کرانه ای بیرونش که درست بالای سطح دریا بودند خروجی های گوناگون داشت. برای دادوستد که از خلیج فارس می آمدند حتماً پس از گذشتن از دریاچه، در آن زمان می باید سیصد و هفتاد و پنج مایل در فرات به سوی بالا بروند تا به بابل برسند.

«امستد» می گوید:

جلگه ای پشته ی شوش در آن است از سرزمین گل و لای بابل باز می شود ولی در ویژگی های طبیعی با آن همانند نیست. به دلیل نزدیک بودنش به کوه ها و کمی بلندتر بودن آن از جلگه بابل، سنگ و گلی را که روخانه ها می آورند در آنجا غربال می شود.

داریوش شوش را به عنوان پایتخت انتخاب کرد و به آن مرکزیت سیاسی و اداری داد. شهر قدیمی عیلام که در نتیجه غارت سربازان «آشور بانیپال» در سال 540 قبل از میلاد خسارت زیاد دیده بود به فاصله ی یکصد کیلومتری خلیج فارس قرار داشت و به دو راه دریایی مهم منتهی می شد یکی راه هند و دیگری راه مصر. سه راه زمینی، شوش را از یک سو به تخت جمشید از راه «دروازه های ایران» (بین فهلیان و شهر شاپور) و از سوی دیگر به اکباتان از راه لرستان و از طرف دیگر به بابل از راه دجله وصل می نمود. روی تپه شوش دژی برپا شد و در شمال شرقی آن کاخ های شاهنشاهی بنا گردید و در جنوب کاخ ها خود شهر آباد شد.

پیرامون سه قسمت، حصاری کشیدند و مقابل آن خندقی کندند که با آب «شاوور» پر می شد و رودخانه «شاوور» را به همین دلیل از بستر خود به طرف این خندق هدایت کردند.

البته لازم به ذکر است که پادشاهان هخامنشی به یک پایتخت قانع نبودند و کورش پیش از این که پاسارگاد را بنا کند در شوش اقامت داشت و سپس اکباتان و بابل را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد.

شوش، بازار کشاورزی، تجاری و صنعتی

شوش، بازار کشاورزی، تجاری و صنعتی
 

در دوره هایی که با امپراتوری های بزرگ انطباق می یابند. به نظر می رسد که شهر شوش، پس از مرحله ای که در آن یکی از پایتخت های هخامنشی به شمار می آمد سهمی فعال تر و گسترده تر از آنچه که هرگز به آن دست نیافته بود، در بازرگانی بزرگ و عمده شرق به عهده داشته است.

از یک سو شهر به عنوان یک مرکز سیاسی، اداری و اقتصادی و از سوی دیگر، شوشان، منطقه بزرگ سیاسی، که به علت موقعیت جغرافیایی خود سرزمین عبور راه های بزرگی که از طریق آنها فرآورده های محلی و مال التجاره ها حمل و نقل می شد ایفا نموده است. شوش که یکی از پایتخت های هخامنشی به شمار رفته در دوره ی سلوکی، شهری پررونق بوده و در دوره ی ساسانی در حالی که شوش به سوی زوال و خاموشی می گراییده کشاورزی در منطقه خوزستان به صورت امری جدی و بااهمیت درآمده است.

شوش هرچند که بر سرراه یکی از جاده های بین المللی بین خلیج فارس و بین النهرین قرار داشت و اهالی آن در برخی از اوقات هنگامی که از راه تجارت سود کمتری می یافتند به تلاش در راه توسعه و پیشرفت کشاورزی در منطقه اقدام می نمودند.

تاریخ شوش، در خلال هزاره ی اول ق.م. در مقایسه با تاریخ مراکز بزرگ در بین النهرین تاریخی استثنایی به شمار می رود و این مورد در تاریخ شوش تازگی ندارد. شوش از دو برگ برنده ی اصلی بهره گرفته است، موقعیت و مقامی که در بین النهرین از آن برخوردار بوده، و موقعیتی که در مرکز یک منطقه کشاورزی در حال گسترش و توسعه داشته است. این دو برگ برنده به ترتیب جانشین یکدیگر شده و سپس به نفع دو فعالیت مذکور اضافه شده اند. سرانجام یکی از آنها، یعنی کشاورزی به جای مانده است.

آسایش و رفاهی که به نظر می رسد شهر شوش از آن بهره مند بوده است بدون شک بیش از هرچیز دیگر به بازرگانی بین المللی بستگی داشته و مطالعات مربوط به سکه شناسی صحت آن را مورد تأیید قرار می دهد.

البته منظور تنها سکه های ضرب ضرابخانه ی شوش که در محل باستانی و در دیگر شهرها و بنادر و به ویژه در سلوکیه ی دجله و در جزیره ی «فای لکا» کشف شده اند، نیست بلکه به خصوص سکه های ضرب خارج است که در شوش بدست آمده که قبل از هرچیز سکه های سلوکی دجله، سکه های متعلق به ضرابخانه های دیگر ایران و بین النهرین سکه های عرب «جرها» و سرانجام درهم باکتریان است.

چنین به نظر می آید که شوش، مقطعی از یک جاده ی تجاری را در اختیار خود داشته که از نظر اهمیت در ردیف اول قرار داشته است. این جاده خلیج فارس، بین النهرین و خاور زمین را بایکدیگر پیوند می داده است. بدین ترتیب امر بازرگانی سبب ثروتمند شدن آن گردیده است. شهری گذرگاه و محل رفت و آمد نیز محل صدور بخشی از فرآورده های کشاورزی شوشان. چنین به نظر می آید که این تجارت به ویژه در پایان قرن سوم، از زمان پادشاهی آنتیوکوس سوم به بعد ترقی یافته است.

در دوره ی ساسانی، کشاورزی بر مراقبت و نگهداری از مجراهای آب برای آبیاری تکیه داشته، که شبکه های آنها را پادشاهان ساسانی توسعه داده و متحول کرده بودند. قانونگذاری مالیاتی اسلامی در قرون اولیه هجری مربوط به عراق سفلی و اهواز، بر حفظ و نگهداری این مجراهای آبرسانی که قسمت اعظم عواید آن به دولت می رسد تکیه می کند. بنابراین می توان ملاحظه کرد که سرمایه گذاری های دوره ی ساسانی در کشاورزی، در دوره اسلامی ادامه یافتند. تعداد متونی که به تعریف و تمجید کشت و زرع اطراف شوش پرداخته اند بی شمار است.

در کنار کشاورزی فعالیت صنعتی نیز در شوش دارای اهمیت بوده و در میان این فعالیت ها صنعت پارچه بافی به ویژه ابریشم، که شهرت آن مکرر در روایات منابع و متون آمده است، از همه مهمتر و غالب بوده است. نساجی نیز میراثی از دوره ی ساسانی به شمار می رود. ساختار این صنعت که محصولات آن در کارگاه های وابسته به حکومت تولید می شد، در دوره ی ساسانی نسبتاً به خوبی شناخته شده اند. امکان اینکه فتح اعراب موجب تغییر و تبدیلی در آنها نشده باشد، کم است.

به نظر می رسد که مالکیت ارضی از نوعی فئودالی که در پایان دوره ی ساسانی بسط یافته و ترقی کرده بود تحت خلافت نیز پابرجا مانده باشد. این فرضیه می تواند با مقررات مالیاتی زیر مورد تأیید قرار گیرد: «فرمانروایانی که بعد از فتح و پیوزی ها از سوی خلفا مأمور می شدند، با اهالی و ساکنان نواحی و بخش ها مثل ساکنان شهرها رفتار می کردند، با این تفاوت که پرداخت مواجب و مزد لشکریان را به طور انحصاری به عهده ی ساکنان بخش ها و نواحی می نهادند.»

شکوفایی شوش در قرون نهم – دهم میلادی مسئله ای دیگر را مطرح می سازد: پایه و اساس آن هرچه باشد، اعم از صنعتی یا کشاورزی یا هر دو، اینها چگونه توانسته اند در مقابل وضعیت بسیار مغشوشی که در منطقه در طی مدت قرن نهم به خود دیده است، ایستادگی و مقاومت کنند؟ در منابع تاریخی مسئله ای دیگر به جز تاراج و غارت و لگدمال شدن کشور در زیر پای لشکریان مطرح نمی گردد.

شبکه آبرسانی و کشاورزی در شوش باستان

شبکه آبرسانی و کشاورزی در شوش باستان
 

شواهد و مدارک باستان شناسی مکشوفه در بعضی از تپه های پیش از تاریخ شوش دلیل محکمی براین است که دشت خوزستان در نیمه ی دوم یا حداقل در اواخر هزاره ی پنجم پیش از میلاد دوران زندگانی استقرار در دهکده را پشت سر گذارده و به صورت بافت اقتصادی پیشرفته منظمی در بعضی نقاط آن شهرهایی بوجود آمده و مردم این شهرها به دوران شهرنشینی راه یافته اند.

تپه شوش که به حق بزرگترین و غنی ترین تپه ای است که در تمام پهنه ی دنیای باستان در منطقه خاور نزدیک و خاورمیانه حفاری گردیده آثار ارزنده ای مبنی بر پیشرفت دشت خوزستان در دوران های پیش از تاریخ بع خصوص در اواخر هزاره ی پنجم پیش از میلاد عرضه نموده است.

شبکه آبرسانی وسیعی که در این دشت از هزاره ی پنجم پیش از میلاد وجود داشته و هنوزهم بقایای آبراه های آن در کنار تپه های باستانی موجود می باشد گواه آنست که اجتماعات بشری در اثر تجربه و تلاش مشکلات آبیاری را به منظور تکثیر محصولات کشاورزی حل نموده و به نحوی آب را از رودخانه ها به مجراهای مورد نیاز خود در دشت جاری و احتمالاً سدهایی موقتی و به وسیله وسایل اولیه بر روی رودخانه ها تعبیه می نموده اند. وجود ساختمان هایی به وسعت زیاد در شوش معرف یک بافت عظیم و منظم اقتصادی و کشاورزی در اطراف آن (قسمت شمالی دشت خوزستان) بوده و موجب گردیده است چنین شهر عظیمی در شوش از نظر اجتماعی و اقتصادی پابرجا باقی بماند.

وجود تعداد زیادی تپه های باستانی موبوط به همین دوران این فرضیه را ثابت نمود و نشان می دهد که در پهنه ی این دشت اجتماعات کشاورزی زیادی وجود داشته که مرکز آنها در شوش بوده است.