کاوش های باستان شناسی در شوش
«ماک کاون» در سال 1948 م. از سوی مؤسسه شرقی شیکاگو تفحصاتی را در منطقه ی خوزستان آغاز کرد وی جلگه های واقع میان کارون در مغرب و رشته کوه های بختیاری در مشرق و خلیج فارس در جنوب را مورد بررسی قرار داد. وی از شهر اهواز تا خلیج فارس اثری که متعلق به عهد پیش از اشکانیان باشد بدست نیاورد ولی در دره ی رام هرمز در ناحیه ی بهبهان، و در اطراف بندر دیلم آثار متعددی پیدا نمود که متعلق به عهدهای سرتپه از پنج تپه ای که تل غزیز را تشکیل می دهد به عمل آورد. روی بزرگترین تپه های این محل طبقه ای از دوران اسلامی کشف شده و ویرانه های یک قلعه ی ایلامی متعلق به هزاره ی دوم قبل از میلاد ظاهر گشت. زیرا در این طبقه آثار دوران پیش از ایلامی مرکب از الواح و سفال دیده شده است.
یک طبقه ی ده متری متعلق به دوران پیش از تاریخ این طبقه را از زمین بکر جدا می کرد. روی تپه ی دیگری در زیر طبقه ی اسلامی، قبرهای متعلق به هزاره ی اول قبل از میلاد ظاهر گشت و در تپه سوم طبقات بالا شامل آثار متعلق به هزاره ی دوم پیش از میلاد بود.
بین شوشتر و شوش در فاصله 45 کیلومتری جنوب شرقی در محل چغازنبیل، ویرانه هایی از یک شهر ایلامی متعلق به دوران «دوراوتاش» قرار داشته که در قرن سیزدهم قبل از میلاد به وسیله ی «اونتاش هوبان» یا «اونتاش گال» پادشاه ایلام ساخته شده. این شهر در 640 پیش از میلاد به فرمان «آشور پانیپال» در ضمن جنگ با «هومبانالاتاش» سوم آخرین پادشاه ایلامی خراب شد. ویرانه های این شهر را چندین باستان شناس بازدید کرده اند، و آقای «دومکنم» در سال های 1936 تا 1939 در آن گمانه هایی زد و تعداد زیادی از آجرهای که شامل کتیبه های خط میخی بود در ویرانه ای مزبور پیدا شد. پروفسور «گیرشمن» از سال 1952 م. با عنوان ریاست هیئت کاوش کننده فرانسوی در شوش مشغول خاکبرداری در این شهر قدیم شد.
شهر قدیم «دوراونتاش» دو حصار داشته یکی حصار خارجی به طول 1200 متر و عرض 800 متر و دیگری حصار داخلی به طول 400 متر و عرض 200 متر قسمت مقدس شهر در داخل حصار داخلی واقع بوده است. در میان قسمت مقدس شهر، «زیگورات» یا برج چند طبقه ای برپا شده بود. کشف این «زیگورات» یکی از پدیده های بسیار قابل توجهی بوده که تا امروز به وقوع پیوسته است.
در 1850 م. لفتوس و چرچیل در خرابه های شوش تحقیقاتی کردند. بعد از آنها در 1885 دیولافوا با همسرش مشغول تحقیقات در شوش گردید و قصر اردشیر دوم هخامنشی را کشف کرد. این محل در ابتداء قصر داریوش اول بود و بعد از خراب شدن آن به واسطه ی حریقی در زمان اردشیر اول، اردشیر دوم از نو قصری بر خرابه آن بنا کرده بود علاوه براین اکتشاف سرستون و کاشی های زیادی در اینجا پیدا شد. که در موزه لوور پاریس است. از جمله آثاری است موسوم به جاویدان ها که نمونه ای از سپاهیان دوره ی هخامنشی را نشان می دهد موزه لوور پاریس از حیث آثار ایران قدیم بر سایر موزه ها برتری دارد.
پس از «لفتوس» و «دیولافوا» هیئتی در تحت ریاست «دمرگان» برحسب اجازه انحصاری، که دولت ایران به دولت فرانسه داده بود، حفریات را دنبال کرد و (شیل) عالم آشورشناس از اعضای هیئت مزبور بود. از 1946 به بعد «گیرشمن» برروی این منطقه مطالعه و کاوش نمود. اگرچه حفریات شوش هنوز به اتمام نرسیده و چنانکه گویند، نیم قرن دیگر لازم است تا این کار انجام شود، با وجود این از آنچه تا به حال بدست آمده تاریخ عیلام تا اندازه ای روشن گشته و یک دولت بر دولت های بزرگ مشرق قدیم افزوده است. در اینجا آثاری راجع به بابل و آشور بدست آمد که کسی انتظار آن را نداشت، از جمله ستل، حمورابی، پادشاه بابل است که در قرن بیست و یکم قبل از میلاد سلطنت داشت. «رمن گیرشمن» موفق به کشف آثاری در همان سال ها شد که این آثار به «روستای هخامنشی» موسوم است. وی در این روستا 3 لایه ی فرهنگی شناسایی کرد و قدیمترین آنها (روستای هخامنشی) را با محوطه های عصر آهن 2 چون سلک V1 و گیاهان I مقایسه نمود و چون به مسئله ورود آریایی ها به ایران و استقرار آنها در این سرزمین توجهی خاص داشت. به این نتیجه که لایه ی 1 روستایی هخامنشی آثار به جای مانده از پارسیان تازه واردی است که از کوه های زاگرس به این منطقه مهاجرت کرده اند. وی با ادامه ی همین خط فکری ادعا کرد که مصطبه های برد نشانده و مسجدسلیمان محل استقرار شاهان اولیه ی پارسی چون آرشام و آریامنه بوده است. اما حفریات آتی خود وی در این دو مصطبه نشان داد که آنها مربوط به دوره های سلوکی پارتی یا حداکثر اواخر هخامنشی هستند و ارتباطی به اوایل دوره ی هخامنشی ندارند.
از سوی دیگر بعدها مشخص گردید که قدیمترین لایه ی روستاهای هخامنشی مربوط به نیمه ی دوم دوره ی ایلام نو (725 تا 520 ق.م) است و آن هم ارتباطی به هخامنشیان ندارد. همین نکات موجب شد که نظریه ی استقرار پارسیان پیش از تشکیل شاهنشاهی هخامنشی در شوش یا حدود آن منتفی شود.
وقتی که «مورگان» در سال 1897 م. تشکیلات هیئت اعزامی به ایران را بوجود آورد متوجه شد که بنای قابل دوامی برای انجام عملیات حفاری در محل بوجود آید، زیرا عملیات حفاری ممکن بود در حدود چهل سال به طول انجامد، به همین جهت تصمیم گرفت بنائی بسازد که گنجایش آن را داشته باشد که افراد هیئت اعزامی و لوازم علمی و اسباب های حفاری و آثاری که کشف می شود را جای دهد. این قلعه در منتهی الیه شمال تل «آکروپل» شوش بر بلندی بنا شده و مشرف بردشت و بر تمام قسمت هایی که عملیات حفاری در آن انجام می شود می باشد. این قلعه در نقطه ای ساخته شده بود که اعصار قدیم نیز در آن استحکاماتی وجود داشته است.
به طور کلی ویرانه های شوش روی چهار تپه ی بزرگ تشکیل شده بود:
تپه ی قدیمی در شهر پادشاهی در ابتدا به وسیله ی ایلامی ها ساخته شده. بیشتر آثار مهم شوش در روی این تپه پیدا شده است این تپه تا کف زمین سی متر ارتفاع دارد. خاکبرداری و کاوش تا طبقات پیش از تاریخ ادامه یافته و در ضمن آن به طبقات اسلامی و ساسانی و اشکانی و سلوکی و هخامنشی و ایلامی جدید و پیش از ایلامی برخورد کرده اند. [که در بالای این تپه قلعه فوق الذکر بنا گردید].
قسمت دیگر که از سه تل تشکیل می گردد خیلی مهمتر است و به طور قطع در اطراف آن حصار و استحکامات دیگر بوده است ولی محیط آن مجموعاً از 4200 متر تجاوز نمی کند که این مطلب با گفته ها و تخمین مورخ یونانی «استرابون» تطبیق نمی کند، به عقیده ی وی محیط شهر شوش در حدود 12 کیلومتر بوده است؛ که در این صورت باید گفت «استرابون» حومه ی شهر را نیز به حساب آورده است.